من کردم، به شما میگم نکنید.

ساخت وبلاگ

ترس ترس ترس، چیزی که ازش فراریم.

دیشب برای اولین بار گل (ماریجوانا) آورد کشیدم. چیزی که فهمیدم این بود که این یه چیز کاملا جوون پسنده. ترس ترس ترس، این چیزیه که مدام باهاته. این یه حس هیجانی برای نسل جوونه. ترس از مرگ، مثل وقتی که میخوای از جایی بپری و مدام میگی نکنه بمیرم. قلبت جوری میتپه که احساس میکنی رگ هات میخوان منفجر بشن، شقیقه هات میزنه. حافظه ی موقتت کاملا نابود میشه، ۵ ثانیه حرف میزنی، مکث میکنی و یادت میره داشتی چی میگفتی. زمان بی معنی میشه، فک میکنی ۵ دقیقه پیش بود که یه کاری کردی در حالی که یه ساعت گذشته. سرت به شدت گیج میشه و اگه چشماتو چند لحظه ببندی ممکنه چیزای ترسناک ببینی.

همه ی اینا برای من پوچ و بی معنی بود، به پوچی یه فیلم ترسناک. هیچ نکته ی مثبتی نداشت، عملکردی کاملا متضاد با اثر الکل داشت. همیشه از دور یک برام یه چیز مسخره بود که ازش بدم میومد، منتها اینو دیگه برای خودم ثابت کردم. فکر میکنم توی باقی زندگیم دیگه چیزی به حس بدش برام نمی ارزه.

هژار...
ما را در سایت هژار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hazhaar7 بازدید : 150 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:15